کام دلی از هوای بارانی
سه شنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۸ ب.ظ
عرض می کند که:
تو آنجا
ایستاده ای در مسیر باران
مرو کنار
بگذار ببارد ابر از زیر سایه ات
نفس بکش، حرف بزن
می شود صاعقه را از برق چشمانت گرفت
خورشید را از برق لب هایت
بنویس روی گلبرگ معطر
آفتاب ناراحت نیست
هوای تو چتر نمی خواهد
خیس شدن زیر احساس ...
نسیم رها شده در ساقه نیلوفر می خواهد
آری، صدا بزن دشت را، شکوفه را، باران را
کوچه باغ خاطره یاران را
تا آن گل نشان از بهاران
صدا بزن سکوت را
آرامش نم نم عشق
زیر چشمان خشک شده به مهتاب
انتظارم را جوابی ده
چون علف های عریان زرد
به انتظار باران های بی هنگام دشت
مرا کام دلی باید از هوای بارانی ات!