- ۴ نظر
- ۱۳ تیر ۹۵ ، ۰۱:۵۹
ویژگی های 9 تیپ شخصیتی را فرستاده بود. گفت همه ی آدمها در یک تا سه تیپ قرار می گیرند. تو جزء کدام تیپ هستی؟ پرسیدم خودت چطور؟ گفت تیپ یکی هستم. آرمانگرا و ایده آل طلب. البته هشت و نه را هم دارم. تو چطور؟ با مِن و مِن گفتم از همه تیپ ها، هرکدام دو سه خط !!!
جای تعجب و خوشحالی دارد وقتی بدون خواندن حتی یک کلمه، در سه رشته ارشد مجاز می شوم! البته با این رتبه از خیر دانشگاه تهران باید گذشت اما دانشگاه زابل و آمل و آق قلا گلستان هم دانشگاهی هستند واسه خودشان!
من که آسمون نخواستم
تو فقط بالمو نشکن
هرچی دادی و ندادی
آخرش گرفتی از من
نمی دانم گیر دادن به قشنگ ترین ترانه غمگین م و نم شدن گوشه چشم هایم, احساس را بهتر می کند یا داغون تر! خدا کند در پس بغض های لعنتی حضور, باران نیستی ببارد
بگو بارون بزنه این خونه دلگیره. بگو بارون بزنه ...
بعد از یک فرود مایوسانه، بال ها را باز می کنم و به آسمان پرواز می کنم
اما تویی که دوباره با یک سنگ به سویم نشانه می روی
باز با بال و پری خسته و زخمی می افتم
از تلخی حضورت، به کدام آسمان گریز باید کرد؟؟؟
لعنت به شنبه هایی که می آیی!!!
مثل یک لیوان داغ بلور ...که زیر آب یخ می رود
دارم
خ
و
ر
د
م
ی
ش
و
م!
بیش از ده پست نوشتم و پاک کردم! عجیب دستم به قلم نمی رود. دم دمی مزاج شده ام شدید!!!
گفت : چند درصد از رفتنت ناراضی بودی؟
گفتم : نمیدونم خب، شاید 50 درصد!
گفت : برو خدا رو شکر کن. ابراهیم بیست سال سابقه داشت. ناموس بهره برداری بود. 100 درصد ناراضی بود. اما بردنش. کاتب دفتر مدیر عامل شد!
گفتم: تو این شرکت قانون نانوشته ای وجود داره. اونی که کار می کنه، بیشتر کار می کشن، اونی که کار نمی کنه، بیشتر ول می کنن!
گفت : ...
(بی خیال، حالا یه چیزی گفت)