کلبه چوبی خیال

یک دشت بی نهایت سبز
یک آسمون صاف با اندکی ابرهای در حال گذر
و یک کلبه چوبی تنها
کافیست تا
خیالم را پر کند...!

با چشمانی کاملا بسته!

شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۵۳ ق.ظ

گفت این را گوش کن ...

یه دنیا غریبم، کجایی عزیزم بیا تا چشامو، تو چشمات بریزم نگو دل بریدی، خدایی نکرده ببین خواب چشمات، با چشمام چه کرده


نمی دانست دارد گوش می دهد ...

بیا باز عزیزم بریم زیر بارون

دلم خیلی تنگه واسه هر دوتامون

چقدر ضربه خوردم، بیا آرومم کن

می بینی چه کردن باهامون

  • میم مثل من

هنر

نظرات  (۵)

واقعی ..
واقعی ِ واقعی ..
پاسخ:
یعنی تجربه اش کردین؟ ;)
چه خوب!
  • علی مسعودی
  • مونولوگ فیلمت بود؟ ;)
    پاسخ:
    آره! رفت اسکار. خخخخخ
    قشنگ بود...
    شما داشتی گوش می کردی یا بهش گفتی گوش کن؟
    پاسخ:
    ای بابا، ما که چشم و گوش بسته ایم داداش. نوشتن پست عاشقانه لزوماً بیانگر احساس نویسنده نیست!