کلبه چوبی خیال

یک دشت بی نهایت سبز
یک آسمون صاف با اندکی ابرهای در حال گذر
و یک کلبه چوبی تنها
کافیست تا
خیالم را پر کند...!

تن آدمی شریف است!

سه شنبه, ۱ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۱۴ ب.ظ

گفته بود با آن آقا کار دارم. گفته بودند خب فامیلش چی چی است؟ گفته بود یادم نمی آید. همان جوانی که موهای بلندی داشت و به یک طرف زده بود. پیراهن راه راه سورمه ای سفید با شلوار کتان کرمی پوشیده بود!


از آن روز به بعد هرکس سراغم را با نام می گیرد، همکاران محترم می گویند همان جوانی که ...؟!!!

  • میم مثل من

نظرات  (۵)

ارباب رجوع احتمالا خانم نبوده؟
پاسخ:
:)))
گفتن نگید
  • علی مسعودی
  • سر به سرت می ذارن دیگه!
    یعنی اگر تغییر چهره بدید دیگه شناسایی نمیشید
    پاسخ:
    :)))
    یحتمل همینطوره
    مثه نظامی ها اسمتون رو روی لباس بزنید(:
    پاسخ:
    دیگر اب همین مشخصات می فرستند سمتمان!
    همون که سیگار می کشه؟ :))
    پاسخ:
    برای اینکه عرقش رو ببره  :)))


    خدا رو شکر این وصله رو نچسبیدن، چون نمی چسبه! چندشه!