کلبه چوبی خیال

یک دشت بی نهایت سبز
یک آسمون صاف با اندکی ابرهای در حال گذر
و یک کلبه چوبی تنها
کافیست تا
خیالم را پر کند...!

اندر احوالات اخیر

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۴۰ ق.ظ
+ مقاومت در برابر شرایط جدید و پشیمانی از تصمیم جابجایی. وقتی متوجه شدم تمام بار سنگین قرار است روی شانه های من باشد. البته شاید عادی باشد. نمی دانم! حس خوبی ندارم. یک دپرسی بد

+ روزهای آخر اسفند و نوروز را به شدت درگیر عروسی و مسافرت و این چیزها هستم. کاش می شد یک ماهی رفت مرخصی بعد با انرژی برگشت سر کار، مث یک بچه ی خوب! حیف نمی شود

+ سخت است... آدم هایی که بخاطر زیادی خوب بودن و آدم هایی که به خاطر زیادی بد بودن ... بلاک می شوند!

+ کولرها روشن می شوند. به همین سادگی تابستان عزیزمان آرام آرام تشریف فرما می شود
  • میم مثل من

نظرات  (۵)

آخر سالی قاط زدیا. آروم باش آرررررروم
  • علی مسعودی
  • همیشه جایی باش که دوستش داری
    حالا ما زیادی خوبیم یا زیادی بد؟
    کولر زدین؟ واقعا؟!!!!
    روزهای آخر اسفد پر از تلاطمی. ایشالا به خیر باشه
    یعنی هیچ راه برگشتی نیست :( انشاالله همیشه خبر عروسی و خبرای خوب :)
    سلام 
    چه احوالاتی ...چه بد که احساس خوشایندی ندارید ...امیدوارم زودتر برطرف بشه
    عروسی؟؟؟؟؟؟عروسی خیلی خوبه...مسافرت خوبتره خیلی خوبتر 
    چقدر بلاک نامرده ....
    تابستان ....بستنی ...کولر ....قبض برق زیاااااااااااد