کلبه چوبی خیال

یک دشت بی نهایت سبز
یک آسمون صاف با اندکی ابرهای در حال گذر
و یک کلبه چوبی تنها
کافیست تا
خیالم را پر کند...!

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوسایتی» ثبت شده است

مدتی بود درد داشت. بعد از پیگیری و آزمایش گفتند سرطان دارد و چند ماه بیشتر زنده نمی ماند. به شوهرش گفت نمی خواهم بچه هایم بی سرپناه باشند. باید خیالم راحت باشد تا بعد از من احساس بی مادری نکنند. فلان دوستم را می شناسی، خیلی خوب است، خانوم است. ماه است. مطمئن است، اصرار پشت اصرار که برات می گیرمش! لاید شوهر هم با گریه و زاری قبول کرد! خلاصه هوو وارد می شود تا اینکه بعد از چندین هفته در جریان آزمایشات ثانویه می فهمند که ای بابا، جواب آزمایشات قبلی اشتباه بوده و خانم هیچ مشکلی ندارند. از من و شما هم سالم تر! حالا به شوهر عزیز اصرار که باید هوو را طلاق بدهی. شوهر تازه عاشق شده هم پایش را در یک کفش کرده که خیر! طلاق بده نیستم! تازه شم زن دوم باردار شده، د حالا بیا و درستش کن ...! کارشان شده از این دادگاه به آن دادگاه رفتن ...!

  • میم مثل من

گفتم یادت می آید آن شب ، منزل فلانی چقدر خوش گذشت. گفت بله کامل یادمه. بچه بودیم دیگر. حتی در رودخانه ی نزدیک خانه اش شنا کردیم. گفتم شنا کردیم؟؟؟ با مِن و مِن گفت، نمی دانم، شاید فقط دست به آب زدیم! هاج و واج نگاهش کردم. گفت فکر می کنم اصلاً رودخانه، خشک شده بود! گفتم نه عزیز دل برادر! شهر کویری، رودخانه اش کجا بود! گودبرداری خانه ی روبرویی بود که توش هفت سنگ زدیم به رگ تا خود کله ی سحر!

  • میم مثل من

پول هایش را برای changeکردن با اسکناس درشت می آورد. یک بار با حساب سرانگشتی فهمیدم درآمدِ منِ مهندسِ دو شغله از این گدایِ کارتن نشینِ گوشه بازار کمتر است! می توان به زندگی امیدوار بود...!!!

  • میم مثل من

آفتاب باشد، ابر هم باشد! باد شدید باشد ، خاک هم! هوا گرم و شرجی باشد، قطره های درشت باران هم! 


لطفاً یک هواشناس خبره هوای پارادوکس اهواز را تفسیر کند! هوا فشار داشت یا نه؟ نمی دانم! ما به مخ مان فشار آوردیم نفهمیدیم! حق الزحمه اش هم محفوظ!

  • میم مثل من
تشکری داشته باشیم از تمامی عزیزانی که عکس آخر سریال شهرزاد را گذاشتند پروفایلشان، توی اینستا، فیس بوک، کانال تلگرام، گروه های واتس، وبلاگ، بک گراند موبایل، ویندوز، ما که هیچی ندیدیم ولی تهش را فهمیدیم! دیگر با چه رو و انگیزه ای تماشایش کنیم؟!
  • میم مثل من

داشتیم رکاب می زدیم. گفتم سرعتت را کم کن ولی ترمز نگیر، انرژی زیادی می خواهد بعد از ترمز گرفتن!

گفت باشد

گفتم علت موفقیت مایکل شوماخر را پرسیدند. گفت لحظاتی که بقیه رانندگان ترمز می گیرند، من گاز می دهم.

گفت خب؟

گفتم البته تو گوش نگیر، بنده ی خدا، داشت اسکی بازی می کرد. باید ترمز می گرفت ... نگرفت. الآن مدتهاست در کما بسر می برد. در زندگی گاهی لازم است ترمز هم بگیری!

  • میم مثل من

استقلال صدر جدول بود و مظلومی حرف از کسب سهمیه می زد!

...

بازی طوفانی پرسپولیس و ماست بازی استقلال که شروع شد دلم گواهی داد فاجعه ای در راه است. دو گل که خوردیم از روی ناامیدی تلویزیون را خاموش کردم هرچند از گزند تماس ها و پیام های دوستان پرسپولیسی در امان نبودم. گه گاهی تی وی را روشن می کردم و از تاکتیک اسف بار و بازی ضعیف بازیکنان استقلال حسرت می خوردم. استقلال با نتیجه 4 بر 2 بازی را واگذار کرد. اما ... از تاکتیک و تعویض های افتضاح مظلومی که بگذریم، از ناداوری ترکی و دو پنالتی سوخته که بگذریم، از نمایش ضعیف مدافعان که بگذریم، از از دست دادن صدر که بگذریم، باز می توانیم سرمان را بالا بگیریم و بگوییم آییییییی 4 تایی ها، 4 هنوز واس ماس! البته پیشاپیش قهرمانی پرسپولیس را به دوستان پرسپولیسی تبریک گفتیم

...

پرسپولیس دوازدهم جدول بود و برانکو حرف از قهرمانی می زد!

  • میم مثل من

همکار شهرستانی ام را توی خیابان با دخترش دیدم، ماشالله چه دختر زیبایی داشت. اصلاً بهش نمی آمد اصلاً. فردا که قضیه را برای همکارم تعریف کردم گفت خب خودش هم بدک نیست. خوشگله. بیشتر که دقت کردم فهمیدم اوهوم. خودش هم خوش قیافه  ست. به خصوص اگر سبیل هایش را بزند که دیگر نگو!

  • میم مثل من

+ صدای فریدون آسرایی اصلا به قیافه اش نمی خورد!

+ قیافه ی لبخند تصنعی نوبخت چندش آور است!

+ چقدر چندش آور است خرابی کیلومتر شمار ماشین با خاموش شدنش!

+ خاموشیم ولی در وقت خودش حرفی هم پرانده ایم. البته به هیچ کس ربطی ندارد اینستاگرام فلانی را چرا لایک نمی کنیم!

+ این اینستاگرام لعنتی چقدر وقت گیر است!

+ وقت نمی کنم مثل بچه آدم برای ارشد بخوانم!

+ پسر ارشد که باشی انتظارات زیاد هست، انتظار اینکه هوای خواهر/خواهرانت را بیشتر داشته باشی!

+ هوا قاطی کرده. باد گرم می وزد، خاک بلند می شود، آفتاب و ابر بازی می کنند ، سرد می شود!

+ صرف سرما خوردگی هیچ نبوسیدنی را توجیه نمی کند!

+ چگونه توجیه کنم راه های دوری که هستند و فاصله هایی که نیستند!

+ این فاصله حسابی می چسبد ... ها ها ها هااااچچچچچییییپپپپپو! دهان مبارکتان سرویس! د بیا و درستش کنید!

  • میم مثل من

هرچه خانم می گفت، آقا می خرید. آن هم از بهترین محصولات موجود. آخر سر یک ماشین دربست کرد و عیالش را فرستاد منزل. خودش حساب کتاب کرد و رفت. مشتری همیشگی دایی بود. وقتی می آمد خیلی شیک و تر و تمیز با یک دشداشه بلند طوسی ... دو خانم که نظاره گر خرید آنها بودند با لبخند گفتند خوش به حال زنش. ببین چطور واسش خرج می کرد. کاش شوهرهای ما هم یاد می گرفتن. دایی هم گفت ایشالا وقتی زن سوم رو هم گرفتن یاد می گیرن. لبخند روی صورت خانم ها خشکید. آب دهانشان را قورت دادند و گفتند شوهر ما غلط می کند برای ما خرج اضافه بکند!

  • میم مثل من