کلبه چوبی خیال

یک دشت بی نهایت سبز
یک آسمون صاف با اندکی ابرهای در حال گذر
و یک کلبه چوبی تنها
کافیست تا
خیالم را پر کند...!

۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

داشتیم رکاب می زدیم. گفتم سرعتت را کم کن ولی ترمز نگیر، انرژی زیادی می خواهد بعد از ترمز گرفتن!

گفت باشد

گفتم علت موفقیت مایکل شوماخر را پرسیدند. گفت لحظاتی که بقیه رانندگان ترمز می گیرند، من گاز می دهم.

گفت خب؟

گفتم البته تو گوش نگیر، بنده ی خدا، داشت اسکی بازی می کرد. باید ترمز می گرفت ... نگرفت. الآن مدتهاست در کما بسر می برد. در زندگی گاهی لازم است ترمز هم بگیری!

  • میم مثل من

استقلال صدر جدول بود و مظلومی حرف از کسب سهمیه می زد!

...

بازی طوفانی پرسپولیس و ماست بازی استقلال که شروع شد دلم گواهی داد فاجعه ای در راه است. دو گل که خوردیم از روی ناامیدی تلویزیون را خاموش کردم هرچند از گزند تماس ها و پیام های دوستان پرسپولیسی در امان نبودم. گه گاهی تی وی را روشن می کردم و از تاکتیک اسف بار و بازی ضعیف بازیکنان استقلال حسرت می خوردم. استقلال با نتیجه 4 بر 2 بازی را واگذار کرد. اما ... از تاکتیک و تعویض های افتضاح مظلومی که بگذریم، از ناداوری ترکی و دو پنالتی سوخته که بگذریم، از نمایش ضعیف مدافعان که بگذریم، از از دست دادن صدر که بگذریم، باز می توانیم سرمان را بالا بگیریم و بگوییم آییییییی 4 تایی ها، 4 هنوز واس ماس! البته پیشاپیش قهرمانی پرسپولیس را به دوستان پرسپولیسی تبریک گفتیم

...

پرسپولیس دوازدهم جدول بود و برانکو حرف از قهرمانی می زد!

  • میم مثل من

بیش از ده پست نوشتم و پاک کردم! عجیب دستم به قلم نمی رود. دم دمی مزاج شده ام شدید!!!

  • میم مثل من

گفت : چند درصد از رفتنت ناراضی بودی؟

گفتم : نمیدونم خب، شاید 50 درصد!

گفت : برو خدا رو شکر کن. ابراهیم بیست سال سابقه داشت. ناموس بهره برداری بود. 100 درصد ناراضی بود. اما بردنش. کاتب دفتر مدیر عامل شد!

گفتم: تو این شرکت قانون نانوشته ای وجود داره. اونی که کار می کنه، بیشتر کار می کشن، اونی که کار نمی کنه، بیشتر ول می کنن!

گفت : ... 



(بی خیال، حالا یه چیزی گفت)

  • میم مثل من

خودشان را آماده کرده بودند. هردو می دانستند تعطیلات و مسافرت ها و دید و باردیدهای نوروز آنها را از هم دور می کند. برای همین خداحافظی آخر سال با سختی همراه بود. در آن لحظات احساسی، ترانه ای برایش فرستاد و گفت: این هم تقدیم به تو.

او هم گرفت ولی نمی دانست کجا پنهانش کرده تا در ایام کسل بار نوروز پیدایش کرد.


وقتی هیچ کس نبود و دل تنگی مثل باران از در و دیوار شهر می بارید، آهنگ را پخش کرد:

تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی

اندوه بزرگیست زمانی که نباشی

  • میم مثل من